مجید عسگری پور
در سال ۱۳۹۲ قانون مجازات کودکانی که در ایران مرتکب جرائم درجه یک شده بودند تغییر کرد. پیش از آن مجازات آنان برای ارتکاب قتل یکسان با مجازات قاتلان بزرگسال بود و عمدتاً به قصاص محکوم می شدند. با این تفاوت که تا پایان هجده سالگی در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شدند.
با تغییر قانون، مجازات آنها به نگهداری در کانون اصلاح و تربیت به مدت پنج سال کاهش یافت.
این مجموعه، روایتی از۱۱ نوجوان است که با جرائم درجه یک از قبیل سرقت مسلحانه و وارد کانون اصلاح و تربیت شده اند. سن آنها در زمان جرم بین 15 تا 18 سال بوده است. وجوه مشترک تمامی آن ها را میتوان زندگی در محیط های خانوادگی و اجتماعی پرتنش، اختلالات روانی و مورد ظلم قرار گرفتن دانست.
آنچه در پس نگاه اکثر آنها دیده می شود علاوه بر بحران های روحی و آسیب هایی که پیش از جرم، در هنگام جرم و پس از آن به آن ها وارد شده است؛ ، نوعی ترس، ناامیدی، تصور مبهم از آینده و سردرگمی است. دیروز برای آنان مفهوهی تلخ است، امروز معنای بلاتکلیفی دارد و آینده کاملا گنگ و ناشناخته است.
مهم ترین دغدغهي مشترک بین اکثریت آنها این است که آیا پس از آزادی از سمت خانواده یا اجتماع پذیرفته می شوند یا خیر؟
با وجود تمام نگرانی ها از آینده، این نوجوانان امید دارند پس از آزادی، بتوانند در جامعه زندگی عادی داشته باشند.