طلا ۲۷ ساله اهل روستای آب گرم از توابع شهرستان کلمه ، استان بوشهر است. او به همراه پدر و عمهاش تنها ساکنان روستا هستند.
روح اله وحدتی
در سفری به درون، در گذاری از حال بد به حال خوب، به تنهاترین لحظه در عکاسی فکر میکردم. در واقع همیشه سؤالی داشتم، که لحظه ناب همان لحظهای است که عکس را میگیریم یا لحظهای است که عکس را گرفتهایم؟
«هر دو»
«وین بولاک» میگوید: «وقتی من عکس میگیرم، کاری که واقعاً انجام میدهم، جستوجوی پاسخ برای همهچیز است.»
در جستوجوی پاسخ و در گردش سؤال، به بوشهر سفر کردم. در دشتستان با مردمی روبرو شدم که مثل نخلهایشان در خشکی و محرومیت زیست میکنند؛ پوستشان آفتابسوخته، دستانشان پینهبسته و چهرههایشان تکیده است. در مواجهه با آنها فرصتی شد تا برای لحظاتی از دنیای همیشگیشان جدایشان کنم و در عوض فرصت یافتم تا من هم از دنیای همیشگی خود کنده شوم. سفر به دشتستان، سفر به تنهایی مردمانی محروم بود؛ محروم از امکانات اولیه، محروم از زندگی خوب، محروم از آب، محروم از هوا، محروم، حتی از داشتن یک قطعه عکس. اغلب این مردم یا عکسی از خود نداشتند یا سالها از آخرین عکسشان میگذشت. این عکسها، سهم آنها از من و سهم من از تنهایی آنهاست.